سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
[ و فرمود : ] به سخنى که از دهان کسى برآید ، گمان بد بردنت نشاید ، چند که توانى آن را به نیک برگردانى . [نهج البلاغه]
 
امروز: یکشنبه 103 اردیبهشت 16

... پیغمبر آنها را راهنمایی کن. بهشت چیزی نیست که آدم از آن بگذرد و جهنم چیزی نیست که آدم از آن نترسد. بدی راه جهنم است، بهشت راه خوبی است. اگر خدا می‌خواست همه آنها را امت واحدی قرار می‌داد و به زور آنها را هدایت می‌کرد ولی هدایت اجباری فایده ندارد. خدا می‌توانست همه را هدایت کند ولی این کار را نکرد و گفت هر کس باید به دست خودش هدایت بشود و آزادی داشته باشد. اما خداوند هر کس را بخواهد مورد رحمتش قرار می دهد. اما کسی که ظالم است دیگر یاوری ندارد. آیا آنها غیر خدا را ولی خود بر‌گزیدند؟ در حالی که ولی فقط خداوند است و اوست که مردگان را زنده می‌کند و اوست که بر هر چیزی تواناست حیات و ممات دست خداست. خدا دانا و تواناست، خدا ولی انسان است. کسی که انسان را سرپرستی می‌کند خداست. غیر خدا کجا را بگیریم در هرچه اختلاف کنید داوری اش با خداست. این است پروردگار من و به سوی او باز می‌گردم. باید تکیه به خدا کرد غیر خدا تکیه‌گاه، پناهگاه و جایگاهی نداریم. او آفریننده آسمان و زمین است. چقدر خدا به ما بگوید و دردل ما که سنگ است اثر نمی‌کند؟ او آفریننده آسمان و زمین است و از جنس شما همسرانی برای شما ‌آفرید و جفتهایی از چهارپایان آفرید و شما را به وسیله همسران زیاد می‌کند. هیچ چیز مانند او نیست و او شنوا و بیناست. کلید های آسمان و زمین از آن اوست. روزی را بر هرکس که بخواهد گسترش می‌دهد یا محدود می‌سازد. او به همه چیز داناست او می‌داند روزی چه کسی را باید وسعت بدهد و برای چه کسی را باید کم کند. آیینی را برای شما تشریح کرد که به نوح توصیه کرده بود و آنچه را برایت و وحی فرستادیم و به ابراهیم و موسی و عیسی سفارش کردیم این بود که دین را بر پا دارید و در آن تفرقه ایجاد نکنید. بر مشرکان گران است آنچه آنها به سویش دعوت می‌کنید. خداوند هر کس را که بخواهد برمی‌گزیند و کسی را که به سوی او باز گردد هدایت می‌کند. راه هدایت این است که انسان رو به خدا برود. آنان پراکنده نشدند مگر بعد از آن که علم و آگاهی به سراغشان آمد و این تفرقه جویی به خاطر انحراف از حق و عداوت و حسد بود و اگر فرمانی از سوی پرودگارت صادر نشده بود که تا سلامت معینی زنده و آزاد باشند، در میان آنها داوری می‌شد و کسانی که بعد از آنها وارثان کتاب شدند نسبت به آن در شرک و تردید بودند، شکی همراه با بدبینی.« اختلاف بعد از علم بد است. اختلاف قبل از علم اشکال ندارد». اگر علما با علم عمداً اختلاف کنند مورد عذاب خداوند قرار می‌گیرند. 

پس به همین خاطر تو نیز آنها را به سوی این آیین الهی دعوت کن و بر آنچه که مأمور شده‌ای استقامت نما و از هوی و هوس آنها پیروی نکن و بگو به هر کتابی که خدا نازل کرده ایمان آوردم و مأمورم در میان شما عدالت کنم. خداوند پرودگار ما و شماست. نتیجه اعمال ما از آن ماست و نتیجه اعمال شما از آن شماست. خصومت شخصی در میان ما نیست. خداوند ما و شما را در یک جا جمع می‌کند و بازگشت همه به سوی اوست. چقدر خدا در مورد مبدأ و معاد صحبت می‌کند؟

 

این ترجمه  7 آیه بود که پیرامون مبدا و معاد صحبت می‌کند. میگوید خدا هست و قیامتی هست. در نماز هم روزی چند مرتبه میگوییم الحمدالله رب العالمین- مالک یوم الدین. سیر من الحق الی الحق. این سیر هم تمام شدنی نیست . یعنی مبدأ و معاد یکی است. مالک یوم الدین یوم ظرف است خدا که مالک ظرف نیست. در ظرف قیامت برای همه مشخص می شود که مالک خداست. امروز مالک خداست اما ما همه الان غافلیم. مشغول اسبابی شده ایم و خیال می‌کنیم اسباب موثر است. حال آن که تاثیر اسباب را هم خدا گذاشته است. مسبب الاسباب را باید دید. مالک خداوند است مالک دنیا و آخرت خداست. حجاب‌هایی در پیش روی ماست 700000 حجاب پیش روی ماست غیر از خدا هیچ‌کس نمی‌داند. خدایا ما را ببر به سمت خودت. سراسر این سوره‌ها یک کلمه است: مبدأ و معاد که هر دو یعنی خدا. رفتن به سوی خداست و خداگونه شدن است. از اول قرآن تا آخر می‌خواهد بگوید خدا هست.

 

بعضی ها می روند پای منبر قرآن را باز می‌کنند و می‌خوانند این کار هم توهین به منبر است و هم توهین به قرآن. 

ما داریم از قرآن و محتوای قرآن و اسلام دور می شویم. خدا دانا و تواناست. باید قرآن را فهمید. اسلام این چیزی نیست که ما دلمان می‌خواهد. باید آنچه که هست ما اجرا کنیم. ما داریم از قرآن و محتوای قرآن دور می‌شویم. ما دنبال ظواهر هستیم و ظاهر فایده ندارد. مثل اینکه ما بریم بازار به جای گردو پوستش را بگیریم. درست است که اسلام پوسته دارد، ولی باطنی هم دارد و باطن و مغز اسلام هم توحید است. خدا پرستی است انسان باید باید بداند که خدا داناست و توانا. از علامه طباطبایی پرسیدند چطور قرآن بخوانیم؟نه گفت با وضو نه گفت بی وضو نه گفت رو به قبله. گفت کلام خداست. عالم کلام خدا نیست؟ پس چرا نمی‌شنویم؟ کو گوش که دهد گوش؟

اگر آخوندی بد بود نمازتان را ترک نکنید. روحانیت است که همه چیز ما را حفظ کرده است. روحانی عالم نه روحانی نما. علما اسلام خیلی دقیق هستند. سید بحرالعلوم نیمه شب می‌فرستد سراغ صاحب مفتاح الکرامه و به او می گوید چرا همسایه تو شام ندارد؟ می گوید آقا نمی‌دانستم، می‌گوید نمی دانستی؟ اگر می‌دانستی که یهودی بودی، بلند شو این غذا ها را برایش ببر.

سید بحرالعلوم از کسانی است که اگر بتوانیم بگوییم آیت الله العظمی به امثال او می‌شود گفت. هر چند آیت الله العظمی ائمه هستند، امیرالمومنین است، ائمه هستند. با کلمات هیچ چیز عوض نمی شود. برلیان سنگ پا نمی شود. با الفاظ هیچ دگرگونی در عالم نیست. الفاظ اثر ندارد. ما از لحاظ تئوری همه خدا پرست هستیم ولی از لحاظ عملی پا را روی حق می‌گذاریم و طوری رفتار می کنیم انگار خدا نیست. این دین نیست دین یعنی آدم بداند که خدا حاضر و ناظر است و خدا دانا و تواناست.معیار بدهید دست مردم که اگر عالمی دیدیم که شیک پوش است نگوئیم این با خدا نیست و اگر کسی لباس شلخته پوشید بگوئیم با خداست. برای مردم در راه خدا آبرو بگذارید، کاری که از دست شما بر می‌آید انجام دهید. شده با نامه یا تلفن اگر کاری از دست شما برآمد و انجام دادید، برای شما 9 هزار سال عبادت می‌نویسند. حالا هی قرآن بخوانیم و عبادت کنیم. 9 هزار سال عبادت می‌نویسند شب‌ها نماز و روزها روزه. این را از پیامبر خدا و امیر المومنین و امام حسین روایت شده. کوشش کنید به خاطر خدا و خدمت به مردم. سید بحرالعلوم گریه می‌کرد آخر عمر که من همه کار کردم ولی آبرو گرو نگذاشتم. آقای کاشف الغطاء که شاگرد ایشان بود گفت من این کار را می کنم. ما تا قدرتی به دست می آوریم خدا را فراموش می‌کنیم، خدا نگهمان داشته همه مثل هم هستیم باید به قدرت برسیم اون وقت معلوم می‌شود مسلمانیم یا نه.

 

مالک اشتر با این عظمت آشغال ریختند توی سرش، به آن فرد گفتند این وزیر جنگ علی است، لرزه به تنش افتاد رفت دنبال مالک دید دارد نماز می‌خواند، افتاد به پایش، مالک گفت چه کار میکنی؟ من آمده ام نماز بخوانم برای تو دعا کنم که دستگیرت نکنند.

اگر کسی را بخندانی بهشت به تو واجب می‌شود ولی به شرط آنکه کسی را مسخره نکنی.بچه ها با خدا قهر نکنید. خدا قهر نکرده ما قهر کردیم. اسلام یعنی این. علمای اسلام مسلمانند. خدا کند مسلمان بمیریم. علمای اسلام بنده خدا هستند و به فکر بندگان خدا هستند. و من احسن قولن ممن دعا الی الله. کی بهتر از علما هست که دعوت به خدا بکند؟ اما با عمل صالح، نه فقط با حرف و منبر. اینقدر سخنران‌ها رفتند جهنم که حساب ندارد، اینقدر از روی این منبر‌ها به ته جهنم رفته‌اند که حساب ندارد. منبر و محراب دلیل نیست. گول نخورید. صداقت می‌خواهند. حقیقت می‌خواهند.

 

رفتن کربلا و مکه که هنر نیست. خولی و شمر هم رفته کربلا. بله کربلا رفتن خوب است اما برای کسی حق‌پرست. این شب‌ها محور حرفهای من این است خود بین نباشیم و خدا بین باشیم. تا آدم خودبین است نمی‌تواند خدا پرست باشد. هر کس پای روی حق بگذرد نامرد است. علی مرد است لعنت بر هر چه نامرد. خیلی از خدا فاصله گرفتیم خدا را فراموش کردیم بدبخت شدیم قرآن کتاب هدایت، کتاب انسان ساز قرآن می‌خواهد انسان بسازد نه حیوان یک باغ وحش چه فایده‌ای دارد قرآن بخواند. قرآن بدون تهذیب شیطانی، تهذیب نباشد عالم شیطان است. خدا توبه بده ما را .


 

 سخنرانی استاد محمود امجد

منبع سایت آیةالله امجد

تنظیم حسن رضایی گروه حوزه علمیه


 نوشته شده توسط در سه شنبه 90/11/11 و ساعت 1:41 عصر | نظرات دیگران()
درباره خودم

با عارفان

سائلی را گفت آن پیر کهن/ چند از مردان حق گویی سخن/گفت خوش آید زبان را بر دوام/تا بگوید حرف ایشان را مدام/گر نیم زیشان از ایشان گفته‏ام/ خوشدلم کاین قصه از جان گفته‏ام/گر ندارم از شکر جز نام بهر/این بسی بهتر که اندر کام زهر

آمار وبلاگ
بازدید امروز: 3
بازدید دیروز: 0
مجموع بازدیدها: 3562
فهرست موضوعی یادداشت ها
جستجو در صفحه

لینک دوستان
لوگوی دوستان
خبر نامه